آیت الله بهجت

 

تحصیلات
تحصیلات ابتدایی را در مكتب خانه فومن به پایان برد، و پس از آن در همان شهر به تحصیل علوم دینی ‌پرداخت.
به هر حال، روح كمال جو و جان تشنه او تاب نیآ ورد و پس از طی دوران مقدماتی تحصیلات دینی در شهر فومن، به سال 1348 ه.ق. هنگامی كه تقریباً 14 سال از عمر شریفش می گذشت به عراق مشرّف شد و در كربلای معلّی اقامت‌ گزید.
بنا به گفته یكی از شاگردان نزدیك ایشان، معظّم له خود به مناسبتی فرمودند:
« بیش از یك سال از اقامتم در كربلا گذشته بود كه مكلّف شدم. »
آری، دست تربیت حضرت ربّ سبحانه هماره بندگان شایسته را از اوان كودكی و نوجوانی تحت نظر جهان بین خود گرفته و فیوضاتش را شامل حال آنان گردانیده و پیوسته می پاید، تا در بزرگی مشعل راهبری راه پویان طریق الی الله را به دستشان بسپارد.
بدین سان، آیت الله بهجت حدود چهار سال در كربلای معلّی می ماند و از فیوضات سید الشهداء علیه السلام استفاده نموده و به تهذیب نفس می پردازد و در طی این مدت بخش معظمی از كتابهای فقه و اصول را در محضر استادان بزرگ آن دیار مطهّر می‌خواند.
در سال 1352ه.ق. برای ادامه تحصیل به نجف اشرف مشرّف می گردد و قسمتهای پایانی سطح را در محضر آیات عظام از آن جمله مرحوم آیت الله آقا شیخ مرتضی طالقانی به پایان می رساند. با این همه، همّت او تنها مصروف علوم دینی نبوده، بلكه عشق به كمالات والای انسانی هماره جان ناآرام او را به جستجوی مردان الهی و اولیاء برجسته وا می داشته ‌است.
یكی از شاگردان آیت الله بهجت می گوید: در سالهای متمادی كه در درس ایشان شركت می جویم هرگز نشنیده ام كه جز در موارد نادر درباره خود مطلبی فرموده باشد. از جمله سخنانی كه از زبان مباركش درباره خود فرمود، این است كه در ضمن سخنی به مناسبت تجلیل از مقام معنوی استاد خود حضرت آیت الله نائینی(ره) فرمود:
« من در ایام نوجانی در نماز جماعت ایشان شركت می نمودم، و از حالات ایشان چیزهایی را درك می كردم. »
استادان بر جسته فقه و اصول
آیت الله بهجت پس از اتمام دوره سطح، و درك محضر استادان بزرگی چون آیات عظام: آقا سید ابوالحسن اصفهانی(ره)، آقا ضیاء عراقی(ره)، و میرزای نائینی(ره)، به حوزه گرانقدر و پر محتوای آیتِ حقّ حاج شیخ محمد حسین غروی اصفهانی (ره)، معروف به غروی وارد شد و در محضر آن علامه كبیر به تكمیل نظریات فقهی و اصولی خویش پرداخت، و به یاری استعداد درخشان و تأییدات الهی از تفكرات عمیق و ظریف و دقیق مرحوم علامه كمپانی، كه دارای فكری سریع و جوّال و متحرك و همراه با تیز بینی بوده، بهره ها برد.
آیت الله محمد تقی مصباح درباره استفاده آیت الله بهجت از استادان خود می گوید:
« در فقه بیشتر از مرحوم آقا شیخ محمد كاظم شیرازی- كه شاگردان مرحوم میرزا محمد تقی شیرازی و از استادان بسیار برجسته نجف اشرف بود- استفاده كرده، و در اصول از مرحوم آقای نائینی، و سپس بیشتر از مرحوم آقا شیخ محمد حسین غروی اصفهانی فایده برده بودند، هم مدّت استفاده شان از مرحوم اصفهانی بیشتر بود و هم استفاده های جنبی دیگر. »
سیر و سلوك وعرفان
آیت الله بهجت، در ضمن تحصیل و پیش از دوران بلوغ، به تهذیب نفس و استكما ل معنوی همّت گمارده، و در كربلا در تفحّص استاد و مربی اخلاقی بر آمده و به وجود آقای قاضی كه در نجف بوده پی می برد. و پس از مشرف شدن به نجف اشرف از استاد برجسته خویش آیت الله شیخ محمد حسین اصفهانی (غروی ) استفاده های اخلاقی می نماید.
آیت الله مصباح در این باره می گوید:
« پیدا بود كه از نظر رفتار هم خیلی تحت تأثیر مرحوم آقا شیخ محمد حسین اصفهانی بودند، چون گاهی مطالبی را از ایشان با اعجابی خاص نقل می كردند، و بعد نمونه هایش را ما در رفتار خود ایشان می دیدیم. پیدا بود كه این استاد در شكل گرفتن شخصیت معنوی ایشان تأثیر بسزایی داشته است. »
همچنین در درسهای اخلاقی آقا سید عبدالغفار در نجف اشرف شركت جسته و از آن استفاده می نموده، تا اینكه در سلك شاگردان حضرت آیت الله سید علی قاضی(ره) در آمده و در صدد كسب معرفت از ایشان بر می آید، و در سن 18 سالگی به محضر پر فیض عارف كامل حضرت آیت الله سید علی آقای قاضی بار می یابد، و مورد ملاطفت و عنایات ویژه آن استاد معظّم قرار می گیرد و در عنفوان جوانی چندان مراحل عرفان را سپری می كند كه غبطه دیگران را بر می انگیزد.
آیه الله مصباح می گوید:
« ایشان از مرحوم حاج میرزا علی آقای قاضی مستقیماً در جهت اخلاقی و معنوی بهره برده و سالها شاگردی ایشان را كرده بودند. آیت الله قاضی از كسانی بودند كه مُمَحَّضِ در تربیت افراد از جهات معنوی و عرفانی بودند، مرحوم علامه طباطبایی و مرحوم آیت الله آقا شیخ محمد تقی آملی و مرحوم آقا شیخ علی محمد بروجردی و عده زیادی از بزرگان و حتی مراجع در جنبه های اخلاقی و عرفانی از وجود آقای قاضی بهره برده بودند. آیت الله بهجت از اشخاص دیگری نیز گهگاه نكاتی نقل می كردند مثل مرحوم آیت الله آقا شیخ مرتضی طالقانی و دیگران...
خود آقای بهجت نقل می كردند: شخصی در آن زمان در صدد بر آمده بود كه ببیند چه كسانی سحر ماه مبارك رمضان در حرم حضرت امیر علیه السلام در قنوت نماز وترشان دعای ابو حمزه ثمالی می خوانند، آن طور كه خاطرم هست اگر اشتباه نكنم كسانی را كه مقید بودند این عمل را هر شب در حرم حضرت امیر علیه السلام انجام بدهند شمرده بود و بیش از هفتاد نفر شده بودند.
به هر حال، بزرگانی كه تقید به جهات عبادی و معنوی داشتند در آن عصرها زیاد بودند. متأسفانه در عصر ما كمتر این نمونه ها را مشاهده می كنیم. البته علم غیب نداریم، شاید آن كسانی كه پیشتر در حرمها این عبادتها را انجام می دادند حالا در خانه هایشان انجام می دهند، ولی می شود اطمینان پیدا كرد كه تقید به اعمال عبادی و معنوی سیر نزولی داشته و این بسیار جای تأسف است. »
یكی دیگر از شاگردان آقا ( حجّة الاسلام و المسلمین آقای تهرانی ) جریان فوق را به صورت ذیل از حضرت آیت الله بهجت نقل میكند:
« شخصی در آن زمان شنیده بود كه در گذشته هفتاد نفر در حرم حضرت امیر علیه السلام در قنوت نماز وترشان دعای ابو حمزه ثمالی را می خواندند، آن شخص تصمیم گرفته بود ببیند در زمان خودش چند نفر این كار را انجام می دهند، رفته بود و شمارش كرده و دیده بود تعداد افراد نسبت به زمان سابق تقلیل پیدا كرده و مجموعاً پنجاه نفر (آن طور كه بنده «تهرانی» به یاد دارم) در حرم ( اعّم از نزدیك ضریح مطهّر، و رواقهای اطراف) دعای ابوحمزه را در دعای نماز وتر خود قرائت می كنند. »
فلسفه
آیت الله بهجت، اشارات ابن سینا و اسفار ملا صدرا را نزد مرحوم آیت الله سید حسن بادكوبه ای فرا گرفته است.
مرجعیت
با اینكه ایشان فقیهی شناخته شده اند و بیش از سی سال است كه اشتغال به تدریس خارج فقه واصول دارند، ولی هماره از پذیرش مرجعیت سرباز زده اند.
آقای مصباح درباره علت پذیرش مرجعیت از سوی ایشان و نیز پیرامون عدم تغییر وضعیت آیت الله بهجت بعد از مرجعیت می گوید:
« بعد از مرجعیت منزل آایت الله بهجت هیچ تغییری نكرده است، ملاقات و پذیرایی از بازدید كنندگان در منزل امكان ندارد لذا در اعیاد و ایام سوگواری، در مسجد فاطمیه از ملاقات كنندگان پذیرایی می شود. اصولاً قبول مرجعیت ایشان به نظر من یكی از كرامات ایشان است، یعنی شرایط زندگی ایشان آن هم در سن هشتاد سالگی به هیچ وجه ایجاب نمی كرد كه زیر بار چنین مسؤلیتی برود، و كسانی كه با ایشان آشنایی داشتند هیچ وقت حدس نمی زدند كه امكان داشته باشد آقا یك وقتی حاضر بشوند پرچم مرجعیت را به دوش بكشند و مسولیتش را قبول بكنند. و بدون شك جز احساس یك وظیفه متعین چیزی باعث نشد كه ایشان این مسؤلیت را بپذیرند. و باید گفت كه رفتار ایشان در این زمان با این وارستگی و پارسایی، حجت را بر دیگران تمام می كند كه می شود در عین مرجعیت با سادگی زندگی كرد، بدون اینكه تغییری در لباس، خوراك، مسكن، خانه و شرایط زندگی پیش بیاید. »
تا اینكه بعد از فوت مرحوم آقای سید احمد خوانساری(ره) جلد اول و دوم كتاب «ذخیره العباد» (جامع المسائل كنونی) را به قلم خود تصحیح و در اختیار خواص گذاشتند، و پیش از فوت مرجع عالیقدر حضرت آیه الله العظمی اراكی(ره) اجازه نشر رساله عملیه خویش را دادند، سرانجام وقتی جامعه مدرسین با انتشار اطلاعیه ای هفت نفر از آن جمله حضرت آیه الله العظمی بهجت را به عنوان مرجع تقلید معرفی كرد و عده ای از علمای دیگر از جمله آیت الله مشكینی و آیت الله جوادی آملی و ... مرجعیت ایشان را اعلام كردند، به دنبال در خواستهای مصرانه و مكرر راضی شدند تا رساله عملیه ایشان در تیراژ وسیع به چاپ برسد، با این حال از نوشتن نام خویش بر روی جلد كتاب دریغ ورزیدند.
در همین ارتباط یكی از مرتبطین ایشان می گوید: ایشان پیش از در گذشت آیت الله العظمی اراكی چون مطلع شدند جامعه مدرسین نظر به معرفی ایشان را دارند پیغام دادند كه راضی نیستم اسمی از بنده برده شود.
و بعد از فوت مرحوم اراكی و پیام جامعه مدرسین و اطلاع از انتشار اسمشان فرمودند: « فتاوای بنده را در اختیار كسی قرار ندهید. از ایشان توضیح خواسته شد فرمودند: صبر كنید، همه رساله خود را نشر دهند، بعدها اگر كسی ماند و از دیگران تقلید نكرد و فقط خواست از ما تقلید كند آن وقت فتاوی را منتشر كنید » چندین ماه پس از این رخداد رساله ایشان توسط بعضی از اهل لبنان به چاپ رسید
هجرت
ایشان بعد از تكمیل دروس، در سال 1363 ه.ق. موافق با 1324 ه.ش. به ایران مراجعت كرده و چند ماهی در موطن خود فومن اقامت گزید و بعداً در حالی كه آماده بازگشت به حوزه علمیه نجف اشرف بود، قصد زیارت حرم مطهر حضرت معصومه علیها السلام و اطّلاع یافتن از وضعیت حوزه قم را كرد، ولی در طول چند ماهی كه در قم توقف كرده بود، خبر رحلت استادان بزرگ نجف، یكی پس از دیگری شنیده می شد، لذا ایشان تصمیم گرفت كه در شهر مقدس قم اقامت ‌كند.
در قم از محضر آیت الله العضمی حجت كوه كمره ای استفاده كرده و در بین شاگردان آن فقید سعید درخشید. چند ماهی از اقامت حضرت آیه الله العظمی بروجردی در قم نگذشته بود كه آیت الله بهجت وارد قم شد، و همچون حضرات آیات عظام امام خمینی، گلپایگانی و ... به درس فقید سعید مرحوم بروجردی حاضر شد.
آیت الله مصباح در این باره می گوید:
« آیت الله بهجت از همان زمانی كه مرحوم آیت الله بروجردی(ره) در قم درس شروع كرده بودند از شاگردان برجسته واز مُستَشكِلین معروف و مبرّز درس ایشان بودند. معمولاً استادانی كه درس خارج می گویند، در میان شاگردانشان یكی دو سه نفر هستند كه ضمن اینكه بیش از همه مطالب را ضبط می كنند احیاناً اشكالاتی به نظرشان می رسد كه مطرح و پی گیری می كنند تا مسائل كاملاً حل شود، اینان از دیگران دقیق ترند، و اشكالاتشان علمی تر و نیاز به غور و بررسی بیشتری دارد، و ایشان در آن زمان چنین موقعیتی را در درس مرحوم آیت الله بروجردی داشتند. »
تدریس
آیت الله بهجت در همان ایام كه در درس آیات عظام اصفهانی، غروی و شیرازی حضور می یافت، ضمن تهذیب نفس و تعلم، به تعلیم هم می پرداخت و سطوح عالیه را در نجف اشرف تدریس می كرد. پس از هجرت به قم نیز پیوسته این روال را ادامه می دادند. در رابطه با تدریس خارج فقه توسط ایشان نیز در مجموع می توا ن گفت كه ایشان بیش از چهل سال است كه به تدریس خارج فقه و اصول اشتغال دارند و به واسطه شهرت گریزی غالباً در منزل تدریس كرده است، و فضلای گرانقدری سالیان دراز از محضر پر فیض ایشان بهره برده اند.
شیوه تدریس
آیت الله مصباح در مورد روش تدریس ایشان می گوید:
« ایشان در بیان مطالب سعی می كردند ابتدا مسأله را از روی كتاب شیخ انصاری قدس سره مطرح كنند، و بعد هر كجا مطلب قابل توجهی از دیگران مخصوصاً از صاحب جواهر قدس سره در طهارت، و از مرحوم حاج آقا رضا همدانی و دیگران مطالب برجسته ای داشتند آن را نقل می كردند، و بعد هر جا خود ایشان نظر خاصی داشتند آن را بیان می كردند. این شیوه از یك طرف باعث این می شد كه انسان از نظر استادان بزرگ در یك موضوع آگاه بشود و در عین حال صرفه جویی در وقت می شد. استادان دیگر هم برای تدریس شیوه های جالبی داشتند كه شاید برای مبتدی مفیدتر بود كه هر مطلب را از هر استاد جداگانه طرح می كردند، ولی خوب این باعث می شد كه وقت بیشتری گرفته بشود و احیاناً مطالبی تكرار بشود.
در ضمن تدریس، در میان نكته هایی كه از خود ایشان ما استفاده می كردیم و طبعاً بعضی از این نكته ها چیزهایی بود كه ایشان از استادانشان شفاهاً دریافت كرده بودند، به مطالب بسیار ارزنده و عمیق و دارای دقتهای كم نظیری بر می خوردیم. »
آیت الله مسعودی كه خود سالها از درس آیت الله العظمی بهجت بهره برده اند درباره ویژگی تدریس ایشان می گوید:
« سبك درس ایشان سبك خاصی است. معمولاً آقایان مراجع و بزرگان در درس خارج یك مسأله ای را مطرح می كنند و اقوال دیگران را یكی یكی ذكر می كنند، سپس یكی را نقد می كنند و دیگری را تأیید، و سرانجام یكی از آن نظرات را می پذیرند، یا نظریه دیگری را انتخاب می كنند. ولی ایشان بر خلاف همه، نقل اقوال نمی كنند بلكه ابتدا مسأله را مطرح می كنند و بعد روند استدلالش را بیان می كنند. اگر شاگرد آراء علماء را دیده و مطالعه كرده باشد، می فهمد كه دلیلی را كه استاد ذكر می كند چه كسی گفته است، و اشكال یا تأییدی را كه می كند می فهمد به سخن چه كسی اشكال یا قول چه كسی را تأیید می كند. لذا هر كس بخواهد در درس ایشان شركت كند باید مبانی و نظرات آقایان دیگر را دیده باشد. »
آیت الله محمد حسین احمدی فقیه یزدی درباره شیوه درس ایشان می گوید:
« نوعاً ایشان چند مسئله اصلی یا فرعی را كه عنوان می فرمودند بعد از توجه به ظرافتهای حدیث و روایت و یا آیه شریفه ای كه دلالت بر موضوع بحث داشت، مقایسه ای بین موضوع بحث و سایر بحثهای مشابه می نمودند و دقت عقلی و فكری خاصی در تعادل آن دو انجام می دادند، آنگاه نتیجه می گرفتند كه انصافاً نتیجه علمی و جدید بود. و حقیقتاً مطلبی را كه ذكر می كردند ناشی از اوج و عظمت دید و فكرشان بود كه از ائمه علیهم السلام و اسلام گرفته بود و اجتهاد صحیح نیز هم این گونه بحث و تجزیه و تحلیل كردن است. »
موعظه در درس
حجة السلام والمسلمین قدس، امام جمعه كلاچای كه خود سالها در درس ایشان حضور داشته است می گوید:
« روال آیت الله العظمی بهجت این بود كه پیش از شروعِ درس، حدود ده دقیقه موعظه می كرد، ولی نه به عنوان موعظه بلكه به عنوان حكایت حال بزرگان گذشته. و معلوم بود كه منظور اصلی آیت الله مصباح یزدی كه سالها در درس خارج فقه ایشان شركت می كردند (15سال)، علاوه بر استفاده علمی، استفاده از روحیه ملكوتی آقا بوده است. »
آیت الله مصباح در این باره می گوید:
« آیت الله بهجت گاهی داستانی را یا حدیثی را نقل می كردند كه برای ما تعجب آور بود ایشان چه اصراری دارند كه بر مطالب معلوم و روشن تكیه می كنند، از جمله مطلبی كه ایشان در تذكّرات پیش از درس اصرار می كردند امامت امیر المؤمنین علیه السلام بود، ما تعجب می كردیم كه ما مگر در آن حضرت شك داریم كه ایشان این قدر اصرار دارند كه دلائل امامت حضرت علی علیه السلام را برای ما بیان كنند. یك خورده ته دلمان گله مند بودیم كه چرا به جای این مطالب یك چیز هایی كه بیشتر حاجت ماست ( در امور اخلاقی و معنوی ) مطالبی را نمی گویند. اما بعد از این كه به پنجاه- شصت سالگی رسیدیم، در بسیاری از مباحث دیدیم كه آن نكته هایی كه ایشان چهل سال پیشتر در درسشان درباره امامت علی علیه السلام می فرمودند به دردمان می خورد. گویا ایشان آن روز می دید كه یك مسائلی بناست در آینده مورد غفلت و تشكیك قرار بگیرد.
شاید اگر توجه های ایشان نبود ما انگیزه ای نداشتیم درباره این مسائل مطالعه ای داشته باشیم، حتی از نكته هایی كه ایشان چهل سال پیش بیان می كردند امروز بنده در نوشته هایم در مورد مسائل اعتقادی یا جاهای دیگر استفاده كرده‌ام. »
جایگاه علمی
گواهی استادان و هم دوره ایها و نیز شاگردان برجسته كه بخشی از آن در ذیل می آید نمایانگر دقت نظر و نبوغ برجستگی علمی ایشان است:
از آن جمله گویند:
روزی ایشان در درس كفایه یكی از شاگردانِ مرحوم آخوند خراسانی به نحوه تقریر مطالب آخوند خراسانی توسط استاد اعتراض می كند، ولی با توجه به اینكه از همه طلاب شركت كننده در درس كم سنّ و سال تر بوده در جلسه بعدی پیش از حضور استاد مورد اعتراض و انتقاد شدید شاگردان دیگر قرار می گیرد، ولی در آن هنگام ناگهان استاد وارد می شود و متوجه اعتراض شاگردان به ایشان می گردد. سپس خطاب به آنان می فرماید: « با آقای بهجت كاری نداشته باشید. » همه ساكت می شوند آنگاه استاد ادامه می دهد: « دیشب كه تقریرات درس مرحوم آخوند را مطالعه می كردم متوجه شدم كه حقّ با ایشان است » و پس از این سخن، از جدیت و نبوغ آیت الله بهجت تمجید می نماید.
یكی از دانشمندان نجف می گوید:
« ایشان در درس، به مرحوم آیت الله غروی امان نمی داد، و پیوسته بحثها را مورد نقد قرار می داد. »
مرحوم آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری نیز می گوید:
« ایشان با اظهار نظرهای دقیق و اشكالات مهمّ، چنان نظر استاد را جلب كرده بود كه چند روزی مجلسِ درس از حالت درس خارج شده بود، آن ایرادها برای ما هم مفید بود؛ ولی آقای بهجت برای گریز از شهرت دیگر به انتقاد نپرداختند و اگر ادامه می دادند معلوم می شد اگر بالاتر از دیگران نباشند بی شك كمتر از آنان نیستند. »
مرحوم علامه محمد تقی جعفری می گوید:
« آن هنگام كه در خدمت آقا شیخ كاظم شیرازی مكاسب می خواندیم، آیت الله بهجت نیز كه اینك در قم اقامت دارند، در درس ایشان شركت می نمودند، خوب یادم هست كه وقتی ایشان اشكال می كردند آقا شیخ كاظم با تمام قوا متوجه می شد، یعنی خیلی دقیق و عمیق به اشكالات آقای بهجت توجه می كرد، و همان موقع ایشان در نجف به فضل و عرفان شناخته شده بود. »
آیت الله سید محمد حسین طهرانی در كتاب انوارالملكوت می نویسد:
« آیت الله حاج شیخ عباس قوچانی، وصیّ سید علی آقای قاضی می فرمودند: آیت الله العظمی حاج شیخ محمد تقی بهجت در فقه و اصول به درس مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ محمد حسین غروی اصفهانی حاضر می شدند و چون به حجره خود در مدرسه مرحوم سیّد باز می گشتند بعضی از طلابی كه در درس برای آنها اشكالاتی باقی مانده بود به حجره ایشان می رفتند و اشكالشان را رفع می نمودند. و چه بسا ایشان در حجره خواب بودند و در حال خواب از ایشان می پرسیدند و ایشان هم مانند بیداری جواب می دادند جواب كافی وشافی، و چون از خواب بر می خاستند و از قضایا و پرسشهای در حال خواب با ایشان سخن به میان می آمد ابداً اطلاع نداشتند و می گفتند: هیچ به نظرم نمی رسد و از آنچه می گویید در خاطرم چیزی نیست. »
آیت الله مشكینی می گوید:
« ایشان از جهت علمی ( هم در فقه و هم در اصول ) در یك مرتبه خیلی بالایی در میان فقهای شیعه قرار دارند. »
حجة السلام و المسلمین امجد می گوید:
« ایشان در علمیت در افق اعلی است. فقیهی است بسیار بزرگ، و معتقدم كه باید مجتهدین پای درسشان باشند تا نكته بگیرند و بفهمند، و حق این است كه درس خارج را باید امثال آیت الله بهجت بگویند نه آنهایی كه به نقل اقوال بسنده می كنند. »
تشویق بزرگان به شركت در درس ایشان
آیت الله مصباح می گوید:
« اولین چیزی كه ما را جذب كرد آن جاذبه معنوی و روحانی ایشان بود. ولی تدریجاً متوجه شدیم كه ایشان از لحاظ مقامات علمی و فقاهت هم در درجه بسیار عالی قرار دارد. این بود كه سعی كردیم خدمت ایشان درسی داشته باشیم تا وسیله ای باشد هم از معلومات ایشان بهره ای ببریم، و هم بهانه ای باشد كه هر روز خدمت ایشان برسیم و از كمالات روحی و معنوی آقا بهره مند شویم. كتاب طهارت را در خدمت ایشان شروع كردیم، ابتدا در یكی از حجرات مدرسه فیضیه چند نفر از دوستان شركت می كردند، و بعد از گذشت یك سال، یكی دو سالی هم در حجره ای در مدرسه خان (مدرسه مرحوم آیت الله بروجردی) خدمت ایشان درس داشتیم، و بعدها كه ضعف مزاج ایشان بیشتر شد از آن به بعد در منزل، خدمتشان می رفتیم كه یك دوره طهارت را خدمت ایشان خواندیم، و بعد یك دوره هم مكاسب و خیارات را كه تقریباً حدود 15 سال ادامه پیدا كرد. ما در درس ایشان استفاده هایی می بردیم كه در بسیاری از درسها كمتر یافت می شد. »
شهید بزرگوار استاد مطهری(ره) نیز به درس ایشان عنایت خاصّی داشتند. آیت الله محمد حسین احمدی یزدی در این رابطه می گوید:
« آیت الله شهید مطهری درباره درس آیت الله بهجت به ما خیلی سفارش می كرد و می فرمود: حتماً در درس ایشان شركت كنید مخصوصاً در اصول، چون آقای بهجت درس آقا شیخ محمد حسین اصفهانی را دیده حتماً در درس ایشان شركت كنید.»
استاد خسرو شاهی می گوید:
« بنده در درس فقه خارج خیارات آیت الله العظمی شیخ مرتضی حائری شركت می كردم. ایشان اواخر عمر مریض بودند و درسشان تعطیل شد. یك روز وقتی كه آیت الله حایری از حرم بیرون می آمدند، به خدمتشان رفتم و پس از سلام عرض كردم: ان شاء الله درس را شروع می فرمایید؟
فرمودند: نه. بعد فرمودند:
« شما كه جوان هستید من یك ضابطه ای را در اختیار شما قرار بدهم، و آن اینكه درس كسانی شركت بكنید كه فقط نقل اقوال نكنند، بلكه اقوال را بررسی كرده و نكاتی را در درس بیان كنند كه در فعلیت رساندن ملكه اجتهاد خیلی سودمند باشد. چون درسی برای شما مفید است كه این ملكه اجتهاد را از قوه به فعلیت برساند، و تنها به نقل اقوال كفایت نكند. »
من همان جا به ایشان عرض كردم: جناب عالی كسی را با اسم برای ما معرفی بفرمایید. فرمودند: « من از اسم بردن معذورم. » عرض كردم: من در درس آیت الله العظمی بهجت شركت می كنم. ایشان اظهار رضایت نمود و تبسم كردند و فرمودند: « درس ایشان از نظر دقت و محتوا همین قاعده و ضابطه ای را كه به شما گفتم دارد، خوب است كه در درس ایشان شركت می كنید. درس ایشان از هر جهت سازنده است هم از جهت علمی هم از جهت اخلاقی، این درس را ادامه بدهید. »
تألیفات
حضرت آیت الله بهجت دارای تألیفات متعددی در فقه و اصول هستند كه خود برای چاپ اكثر آنها اقدام نكرده اند، و گاه به كسانی كه می خواهند آنها را حتی با غیر وجوه شرعیه چاپ كنند، اجازه نمی دهند و می فرمایند: هنوز بسیاری از كتابهای علمای بزرگ سالهاست كه به گونه خطی مانده است، آنها را چاپ كنید نوبت اینها دیر نشده است.
فهرست عمده تألیفات ایشان كه برخی نیز با اصرار و پشتكاری برخی از شاگردانشان به چاپ رسیده، عبارتند از:
الف) كتابهای چاپ شده:
1. رساله توضیح المسائل ( فارسی و عربی )
2. مناسك حجّ
دو كتاب فوق توسط برخی از فضلا بر اساس فتاوی ایشان تألیف و پس از تأیید آقا به چاپ رسیده است.
3. وسیله النجاة
این كتاب در بردارنده نظرات فقهی ایشان در اكثر ابواب فقه است كه در متن وسیله النجاه آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی(ره) گنجانده شده و نهایتاً جلد نخست آن با تأیید ایشان به چاپ رسیده است.
4. جامع المسائل
این كتاب مجموعه حواشی ایشان بر كتاب « ذخیره العباد» استادش آیت الله العظمی محمد حسین غروی اصفهانی، و نیز تكمیل آن تا آخر فقه می باشد، كه قسمتهایی از آن ابتدا با نام « ذخیره العباد» با حروفچینی نه چندان زیبا و در تعداد نسخه اندك در اختیار برخی از شاگردان و خواصّ ایشان قرار گرفت، و بعداً جلد اول از این مجموعه كه قرار است در پنج مجلد به چاپ برسد، به خاطر كثرت فروع فقهی كه توسط حضرت آیت الله بهجت بر اصل كتاب افزوده شده و جامعیت آن « جامعُ المسائل » نام گرفته و به همت برخی از شاگردان ایشان به چاپ رسید.
ب) تألیفات آماده چاپ و نشر:
1. جلد اول از كتاب صلوة
آیت الله بهجت در این كتاب با سبكی ویژه و تلخیص مطالب به ترتیب مباحث
« جواهر الكلام» به بیان نظریات نو و ابتكاری خویش پرداخته اند.
2. جلد اول از دوره اصول
این كتاب تقریبا " به ترتیب « كفایه الاصول» نگارش یافته است، و بارها توسط ایشان مورد مداقّه و تجدید نظر قرار گرفته، و نظریاتی نو در بسیاری از مباحث اصول را در بردارد.
3. تعلیقه بر مناسك شیخ انصاری
این كتاب در بردارنده نظرات ایشان درباره مناسك حجّ می باشد.
ج) تألیفاتی كه هنوز اقدام به چاپ آنها نشده است:
1. بقیه مجلّدات دوره اصول
2. حاشیه بر مكاسب شیخ انصاری
كه به ترتیب مكاسب شیخ انصاری(ره) از اول تا انجام، و پس از اتمام آن ادامه مباحثی كه در مكاسب مطرح نشده بر اساس متن « شرائع الاسلام » نگارش یافته است، ایشان در این دوره از مباحث فقهی نظرات جدیدی را ارائه داده اند.
3. دوره طهارت
در این كتاب نیز آیت الله بهجت بسان دوره « كتاب الصلوة » به ترتیب مباحث
« جواهر الكلام» با تلخیص و نو آوری نظرات خویش را مطرح نموده اند.
4. بقیه مجلّدات دوره كتاب الصلوة
همچنین ایشان در تألیف سفینة البحار با مرحوم حاج شیخ عباس قمی (ره) همكاری داشته اند، و قسمت زیادی از سفینة البحار خطی، به خط ایشان نوشته شده است.
شاگردان
با توجه به اینكه ایشان به خاطر شهرت گریزی عمدتاً در منزل خود تدریس می كردند، با وجود این افراد بسیاری از محضر آن جناب استفاده كرده و می كنند. كه برخی از آنان خود صاحب رساله و فتوی می باشند، اینك نام بعضی دیگر از آنان را با حذف القاب ذكر می كنیم:
1. محمد تقی مصباح یزدی.
2. عبدالمجید رشید پور.
3. سید مهدی روحانی.
4. علی پهلوانی تهرانی.
5. مختار امینیان.
6. محمدهادی فقهی.
7. هادی قدس.
8. محمود امجد.
9. محمد ایمانی.
10. محمد حسن احمدی فقیه یزدی.
11. محمد حسین احمدی فقیه یزدی.
12- مسعودی خمینی
13- سید رضا خسروشاهی.
14- اسماعیل عابدی.
15- حسن لاهوتی
16- عزیز علیاری
17- سید محمد مؤمنی
18- حسین مفیدی
19- محمد كریم پارسا
20- جواد محمد زاده تهرانی
21- سید صابر مازندرانی
22- شهید نمازی شیراز
23- مهدی هادوی

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : شنبه 24 تير 1391برچسب:, | 12:2 | نويسنده : صادق رئیسی |